جدول جو
جدول جو

معنی کج پسندی - جستجوی لغت در جدول جو

کج پسندی
(کَ پَ سَ)
کژپسندی. عمل کج پسند. بدسلیقگی:
دو کریمندراست باید گفت
که مرا طبع کج پسندی نیست.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ / پِ کَ)
که کژ پسندد. بدسلیقه
لغت نامه دهخدا
(دِ پَ سَ)
حالت و کیفیت دلپسند. مطبوعی. دلپذیری. مقبولی:
خریدندش به چندان دلپسندی
رساندندش به چرخ از سربلندی.
نظامی.
رجوع به دلپسندی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بد پسندی
تصویر بد پسندی
بد پسند بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کج پسی
تصویر کج پسی
بدمعاملگی مفسده افساد: (بس که با من کج پسی کرد چرخ پر پس دوش بختم را پس داد خواهی شد لباس) (شانی تکلو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از به پسندی
تصویر به پسندی
تشخیص مصلحت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بد پسندی
تصویر بد پسندی
بی سلیقگی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کژپسندی
تصویر کژپسندی
بی سلیقگی
فرهنگ واژه فارسی سره